سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان است ، و اگر نادرست بود درد تن و جان . [نهج البلاغه]

فمینیسم

آسیب های فمینیسم بر نهاد خانواده

 

رسول اکرم (ص) :

((الرجل راع علی اهل بیته وهو مسوول عنهم والمرأة راعیه علی بیت بعلها و ولده و هی مسووله عنهم...

مرد،سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سئوال می شود و زن،سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وی سئوال می شود))(صحیح بخاری،ج3،ص125)

 

فمینیسم

فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی،اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است.

فمینسم مباحثه ای است که از جنبش ها و نظریه ها و فلسفه های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق

زنان و مسائل زنان مبارزه می کند.به هر حال نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که فمینیسم به معنای برابری(حقوق)زن و مرد – و نه برابری زن و مرد – می باشد که

همانطور که مشخص است هر کدام تفاوت ها و برتری هایی نسبت به یکدیگر دارند.

 

اساسا ظهور فمینیسم ،عکس العملی در برابر ستم ها و نابرابری هایی بود که بر زن تحمیل می شد ، اما در عین حال، تغییر و تحول در گرایش های فمینیسمی گواه روشنی بر

ناکارآمدی این نظریه در تامین حقوق از دست رفته زنان است. عوارض سوئی همچون خصومت و تقابل زن و مرد ،از دست رفتن ارزش های اخلاقی و تنزل شخصیت انسانی زن از

جمله آنهاست.

چنانچه جوامع اسلامی نیز بخواهند با تقلید کورکورانه، (فمینیسم) را وارد فرهنگ و مسائل اجتماعی خویش سازند، توالی فاسد، مشکلات مضاعفی را به دنبال خواهد داشت، زیرا

فمینیسم ، ثمره طبیعی تغییرات اجتماعی جوامع غربی است، وزن مسلمان با بهره مندی از فرهنگ غنی اسلام نیازی به این تحول نداشته و پیروی از آن ، جز گسیختگی فرهنگی و

از خود بیگانگی ثمری نخواهد داشت.

 

به گفته شهید مطهری: نهضت اسلامی زن با نهضتی که در مغرب زمین روی داد، از دو نظر تفاوت بنیادی دارد  )  (اول در ناحیه روان شناسی زن و مرد است،که اسلام اعجاز کرده

است. دوم این که اسلام،در عین آنکه زنان را به حقوق انسان شناسی آشنا کرد و به آن ها شخصیت و هویت و استقلال داد، هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت

به جنس مرد وادار نکرد)) در مجموع ، بر اساس گرایش های فمینیسمی مختلف، مهمترین آسیب های این جریان ها را می توان چنین بر شمرد.

 

آسیب های فمینیسم بر خانواده

تزلزل نهاد خانواده

از آن جا که روح حاکم بر جنبش فمینیسم، رفع محدودیت های مبتنی بر جنسیت است ، سبب گسسته شدن نظام خانواده شده، روابط سرد و بی روحی را جایگزین مودت و رحمت و

صفا و صمیمیت می نماید.به گونه ای که حتی در برخی جوامع ، سلامت نسل بشر تهدید شده، و نقش های مقدسی همچون باروری، زایش و پرورش فرزند به دیده تحقیر نگریسته می

شود، و تئوری هایی همچون معاشقه آزاد ، مادر میانجی، ازدواج سهامی و...مطرح می گردد.

طرح این تئوری ها، آسان ترین راه برای رهایی از اسارت ازدواج تلقی شده است. از نظر آنان، تنها ثمره هم زیستی زن و مرد که بر مبنای آن، مسئولیتی متوجه طرفین نمی شود،

برآورده شدن نیازهای جنسی است. الگوی ازدواج زن و مرد قابل تحقیر است، ولی الگو های زندگی مشترک زن با زن و مرد با مرد قابل تحسین ، زیرا به اعتقاد فمینیست ها ،

شالوده خانواده بر پایه ظلم مرد پایه ریزی شده است. بدین ترتیب ، زندگی مشترک زن و مرد نمی تواند الگوی برتر باشد.

هر چند این شعارها ، موجب تحریک و تهیج زنان شده، آنان را به عرصه اجتماع سوق داد، اما دیری نپایید که زن، نقش مادری و همسری خویش را از دست داد ، و فعالیت های

خانگی او بی ارزش تلقی شد.

بر همین اساس، فمینیست های لیبرال نسبت به فعالیت های خصوصی و بی اجر و مزد زنان در خانواده سنتی بد بین بوده و معتقدند که مردان از بیشترین پاداش های زندگی که همان

پول و قدرت و نقش اجتماعی است ، بهره مندند و زنان را از وارد شدن به عرصه های مختلف اجتماعی باز داشته اند. در صورتی که ازدیاد نسل و پرورش انسان هایی وارسته و

کمال یافته ، از مهم ترین کارکردهای خانواده در اسلام است.

اسلام برای تحقق این امر مهم، روابط آزاد زن و مرد را منع کرده و همگان را به عفت و پاکدامنی دعوت نموده است .از این رو با تاکید بر امر ازذواج ، اذتباطات جنسی بی قید و

شرط را نهی کرده است.

آنچه امروز به عنوان فمینیسم مطرح است ، تهی کردن هر یک از زن ومرد از خصوصیات فطریشان می باشد. روشن است که در این نگرش ، بازنده حقیقی زن است. چون مطابق

نظام آفرینش حرکت نمی کند، بلکه برای اثبات تساوی خود با مرد،در عرصه اجتماع مشاغل مختلف را پذیرفته و عرصه خانواده را ترک گفته و و به سازمان های اجتماعی و تربیتی

محول کرده است.این روش به فقر عاطفی در محیط خانواده و جامعه منتهی می شود، و این به معنای به بازی گرفتن عشق و محبت خانوادگی زن می باشد.

 

تقابل زن و مرد

فمینیسم ، زن و مرد را نه در کنار یکدیگر ، و نه اعضای یک پیکر ، که در مقابل یکدیگر می داند. حال اینکه در اسلام ، هر یک از زن و مرد می توانند انسان کامل باشند و زندگی

مشترک با همه فراز و نشیب هایی که دارد، به هر دو مربوط می شود. از این رو ، استثمار ((دیگری)) ، نوعی ظلم به خویشتن محسوب می شود، زیرا زن و شوهر مکمل یکدیگرند

نه رقیب و دشمن.

 

نفی ارزش های اخلاقی

فمینیست ها با قطع پیوند میان انسان و خدا، بر حاکمیت انسان تاکید می کنند. این گونه حاکمیت، بی قید و بندی غرایز و تمایلات را می طلبد، و بر این اساس ، به ارزش های الهی یا

قراردادهای انسانی واقعی نمی نهند. وجود انضباط و قید و بند را عامل محدودیت تلقی می کنند و بدین ترتیب مسئله ای به نام ((اخلاق)) ، ارزش و موضوعیت خود را از دست می

دهد . برخی از گروهای فمینیست، ((دین)) را ساخته و پرداخته مردان برای کنترل زنان می دانند. این جنبش، با طرح موضوعاتی از قبیل سقط جنین، هم جنس بازی زنان، مادر

میانجی و... جایی برای تعهدات اخلاقی باقی نگذارده است و بسیاری از فمینیست های افراطی را زنان هموسکسوئل ها(هم جنس باز) تشکیل می دهند.

 

تشابه حقوق زن و مرد

یکی از مهم ترین ایده های فمینیسم، نادیده تنگاشتن تفاوت های موجود میان زن و مرد است. آنان با شعار تشابه، لطمه جبران ناپذیری به جامعه انسانی، مخصوصا به قشر زن، وارد

ساختند.

پی نوشت:مرتضی مطهری،نظام حقوق زن در اسلام،نک:نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر

 

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

کثیری و غلامی



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/10/3:: 6:28 عصر