سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]

نامه رهبر به زبان انگلیسی

In the name of God, the Beneficent the Merciful

To the Youth in Europe and North America,

 

The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

 

I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

 

I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

 

Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

 

The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

 

By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

 

You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

 

My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

 

I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

 

Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

 

Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

 

I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

 

Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

 

Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

 

Seyyed Ali Khamenei

 21st Jan. 2015

 

 

 

 



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 94/9/11:: 12:38 عصر
به عموم جوانان در کشورهای غربی

بسم الله الرحمن الرحیم 

به عموم جوانان در کشورهای غربی 

حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسف‌باراست که چنین رویدادی بستر سخن را بسازد، اما واقعیت این است که اگر مسائل دردناک زمینه‌ای برای چاره اندیشی و محملی برای هم فکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی درهرنقطه از جهان به خودی خود برای هم‌نوعان اندوه‌باراست.

 

"حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت."


  

 

منظر? کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان می‌‌دهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل می‌شود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی می‌برد، و تماشاگری که نمی‌داند تا لحظاتی دیگر آخرین پرد? نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنیانگیزد. هر کس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد از دیدن این صحنه‌ها متأثر و متألّم می‌شود، چه در فرانسه رخ دهد چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک و نیم میلیارد مسلمانان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع منزجر و بیزارند. امّا مسأله این است که رنج‌های امروز اگر مای? ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه کنونی رسانده است.

 

"رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان به خودی خود برای هم‌نوعان اندوه‌بار است. منظر? کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان می‌‌دهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل می‌شود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی می‌برد، و تماشاگری که نمی‌داند تا لحظاتی دیگر آخرین پرد? نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد."


  

 

 

درست که امروز تروریسم درد مشترک ما و شماست، اما لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، بارنجی که مردم عراق، یمن، سوریه و افغانستان طیّ سال های متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد. نخست این که دنیای اسلام در ابعادی به مراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است، و دوم این که متأسفانه این خشونت‌ها همواره از طرف برخی از قدرت‌های بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متحدّه امریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله های شوم آنان بی اطلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته شد? تروریسم تکفیری علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگان? غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام نمون? گویایی از تضادّ در سیاست‌های غربی است. 

چهر? دیگر این تضادّ در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده می‌شود. مردم ستمدید? فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه می‌کنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه می‌گیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیت پرهیز می‌کنند، یک خانواد? فلسطینی دهها سال است که حتّی در خان? خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را می توان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به طور جدّی و مؤثر مورد سرزنش متحدان پرنفوذ خود و یا لااقلّ نهادهای به ظاهر مستقلّ بین المللی قرار گیرد، هر روز خان? فلسطینان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود می‌کند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد و هم? اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی می‌دهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاههای مخوف‌اند. آیا در دنیای امروز قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام می‌شود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علت که 60 سال مکرراً از صفح? تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

 

"لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشته‌اند."


  

 

 

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشته‌اند. با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته می‌شود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه می‌توان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهی صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست. 

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید، ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرمش، اصلاح این اندیش? خشونت زاست. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد. 

متأسفانه این ریشه‌ها طی سالیان متمادی به تدریج در أعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملی خود افتخار می‌کنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی وزایش، صدها سال جوامع بشری را به خوبی تغذیه کرده است. دنیای اسلام نیز از این امر مستثنی نبوده است. اما در دوره معاصر، جهان غرب با بهره گیری از ابزارهای پیشرفته بر شبیه سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری می‌کند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقی می‌کنم.  

 

 

"من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و با استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید."

 

 

تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها درحالی صورت می‌گیرد که فرهنگ جایگزین به هیچ وجه از ظرفیت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر "پرخاشگری" و "بی بند و باری اخلاقی" که متأسفانه به مؤلفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیت و جایگاه آن را حتی در خاستگاهش تنزل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه جو، مبتذل و معنا گریز را نخواهیم گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه می‌شود، مقصریم؟ من اهمیت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمی‌کنم. این پیوندها هرگاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی ناموفق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش زاییده اینگونه وصلتهای ناموفق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعا عقیدتی بود، می‌بایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده می‌شد، درحالیکه تاریخ خلاف آن را گواهی می‌دهد. مستندات مسلم تاریخی به روشنی نشان می‌دهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکر افراطی و مطرود آن هم در دل یک قبیله بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. و گرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادین خود گرفتن جان یک انسان را به مثابه کشتن همه بشریت می‌داند، زباله ای مثل داعش بیرون بیاید؟

 

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولد شده‌اند و در همان محیط پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها می‌شوند؟ آیا می‌توان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی ناگهان آنقدر افراطی می‌شوند که هم‌وطنان خود را گلوله باران کنند؟ قطعا، نباید تأثیر یک عمر تغذیه فرهنگی ناسالم درمحیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید دراین زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌‌های پیدا وپنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طی سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده می‌شود.

به هر حال این شمایید که باید لایه‌های ظاهری جامعه خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم واکنش‌های عجولانه‌ای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هرحرکت هیجانی و شتابزده که جامعه مسلمان ساکن اروپا و امریکا را که متشکل از میلیونها انسان فعال و مسئولیت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی شان محروم سازد و ازصحنه اجتماع کنار گذارد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه فاصله‌ها را عمق و کدورت‌ها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد، جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحران‌های آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وا می‌دارد. این رفتارها ظالمانه است و همه می‌دانیم که ظلم خواه ناخواه خاصیت برگشت پذیری دارد. وانگهی مسلمانان شایسته این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرن‌هاست که مسلمانان را به خوبی می‌شناسد. هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند.

بنابراین من از شما جوانان می خواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف بینی و با استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیان‌های یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش می‌گستراند، گرمای امنیت و آرامش را به آنان هدیه می‌دهد و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه گیتی می‌تاباند.

سید علی خامنه ای

8 آذر 1394



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 94/9/11:: 12:37 عصر
سلامتی
پس از خوردن نوشابه و آب پرتقال مسواک نزنید
متخصص دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی گفت: پس از خوردن مواد اسیدی مثل آب پرتقال، نوشابه یا نوشیدینی‌های ترش به هیچ وجه مسواک نزنید و تنها دهان را با آب بشویید.

 

«پروین خادم» در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس، گفت: مصرف شکلات باعث پایین آمدن PH در دهان می‌شود و پایین آمدن PH پوسیدگی دندان‌ها را در پی خواهد داشت؛ برای همین توصیه می‌کنم که کودکان شکلات و شیرینی‌ها را در یک وعده میل کنند و از خوردن آن‌ها به‌صورت تکه تکه و در چند وعده مختلف در روز خودداری کنند.

وی ادامه داد: ذره ذره خوردن شیرینی‌ها باعث پایین آوردن PH دهان و ساییدگی آن‌ها شده و فرصت ترمیم به دندان را نمی‌دهد.

خادم با اشاره به مواردی که در آن مسواک زدن مجاز نیست، گفت: پس از خوردن خوراکی‌های اسیدی مثل آب‌پرتقال، نوشابه یا نوشیدنی‌های ترش به هیچ وجه مسواک نزنید و تنها دهان را با آب بشویید، مواد اسیدی دندان‌ها را نرم‌تر می‌کند و مسواک زدن باعث ساییدگی و از بین رفتن آن‌ها خواهد شد. همچنین بعد از مصرف آبمیوه‌های پالپ‌دار نیز باید از نخ دندان استفاده کنند.

وی ادامه داد: همچنین به کودکانی که عادت دارند در آخر شب شیر بخورند نیز توصیه می‌شود که حتماً بعد از خوردن شیر نسبت به تمیز کردن فضای دهان اقدام کنند و بلافاصله بعد از مصرف شیر نخوابند.

این متخصص دندانپزشکی ترمیمی و زیبایی ادامه داد: استفاده از خوراکی‌های فیبردار مثل هویج می‌تواند در نگهداری سطح لثه مؤثر باشد، همچنین توصیه می‌شود برای سلامت محیط دهان از دهان‌شویه‌های مخصوص استفاده و نوع دهان‌شویه را حتما با مشورت دندان‌پزشک انتخاب کنید؛ چرا که برخی از دهان‌شویه‌ها برای سلامت دهان و برخی برای سلامت لثه مفید است که باید تحت نظر پزشک انتخاب و استفاده شود.

به گزارش خبرگزاری فارس؛ دندان‌پزشکان توصیه می‌کنند، کودکان زیر 6 سال از خمیر دندان استفاده نکنند و تنها با مسواک به نظافت دندان‌ها بپردازند. برای کودکان بالای 6 سال نیز از خمیر دندان کم فلوراید به‌اندازه یک نخود استفاده شود و برای افراد بالای 10 سال نیز از خمیر دندان‌های دارای فلوراید به مقدار یکسانت استفاده شود.

 



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 94/8/20:: 12:39 عصر
همجنس بازان

 

 

ازدواج همجنس بازان:

 

 

ازدواج وزیر خارجه آلمان(مرد) با مرد دیگری با حضور مرکل(صدر اعظم آلمان) و کلینتون(وزیر خاجه آمریکا)

 

 

آیا میدانید چه کسانی به قول خودشان برای دنیا تصمیم گیری میکنند؟

 

 

ازدواج خاک برسران(مرد با مرد)

 

(فرانک نماینده سالخورده کنگره آمریکا و تاجر اقتصادی آمریکا) با حضور جان کری

 



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 93/4/24:: 7:46 عصر
تعدد زوجات در اسلام و غرب

تعدد زوجات در اسلام و غرب

دوست عزیز در کنار هر محصول باارزش،دفترچه راهنمای چگونگی بکارگیری و استفاده از آن

وجود دارد.قرآن نیز کتاب راهنمایی بشریت است.به این مورد دقت فرمایید :وقتی دختران زودتر

به سن بلوغ میرسند و دیرتر می میرند و در شرایط جنگی و کاری مردان بیشتر میمیرند و در

شرایطی خاص اگر تولد دختران نیز بیشتر شود.طبیعی است که مقدار دختران و زنان خیلی

بیشتر از مردان شود و طبق آن چیزی که در غزب است برای همه جوامع فرهنگ شود:(که هر

مرد فقط با یک زن بتواند ازدواج کند )،عملا تعداد زیادی زنان مجرد باقی خواهند ماند- برخی

تصور کرده اند که چند زوجه بودن مرد دلیل بر هسرانی است،خیر،شاید مردی از روی هوس و

از روی ناعدالتی همسرانی اختیار کند و این مورد را پروردگار در دادگاه عدل خود رسیدگی

خواهد کرد،ولی این موضوع باعثنمیشود که شرع مقدس نگاه وسیعی به جامعه نداشته باشد.

 

متاسفانه از آنجاییکه برخی زنان این روزگار بیشتر از آنکه تعصب دین و عقل را داشته باشند،

تعصب نفس خود را دارند،این وضعیت پیش آمده که:

 

در ایران هرساله بیش از یک میلیون و 250هزار نفر دختر 20-29 ساله بدون همسر باقی خواهند

ماند و از آنجایی که اکثر پسران به دختران در گروه سنی پایین تر تمایل بیشتری دارند نتیجه

گرفته میشود که 1250000 دختر اگر به آمار بالای دختران بالای 29 سال اضافه شود ،هر ساله

بالغ بر 7میلیون دختر ازدواج نکرده خواهیم داشت.( علاوه بر این خبر آماری،بگذارید همینجا یک

انتقادی در این رابطه داشته باشیم که متاسفانه از لفظ (ترشیده) زیاد استفاده میشود،که

بسیار لفظ دور از ادب و نیشداری است که هر حرفی که قلبی را بشکند سالها درون برزخ

مکافات خواهد داشت. این کلمه بصورت ضمنی القا میکند که دختران به آب و آتش بزنند (حتی

با بی عفتی) که شوهری پیدا کرده و از نگاه سنگین دیگران و این لفظ خارج شوند ،امیدواریم

همه ما فرهنگ جامعه انسانی را رعایت نماییم، درست یک جامعه انسانی ،نگاه سنگینی به

چنین دخترانی و حتی زنان بیوه داشته باشد.گفتنی استکه برخیب زنان ،سعی میکنند بر

زندگی شوهرانشان مسلط شوند و پول آنها را خرج کنند که یک مرد فکر دو زوجه بودن خود را

هم در خیال خود نکند،که ظلم این زنان را حتما در قیامت به تماشا خواهیم نشست، و باید

توجه داشت که همه اینها برای این است که ما احکام زناشویی را نمیدانیم و نمیدانیم تا چه

حد مجازیم برای یک زندگی هزینه کنیم(رجوع شود به احکام)

 

در غرب هر مرد فقط و فقط میتواند یک زن بعنوان همسر اختیار کند و زنان دیگر میتوانند

معشوقه مرد متاهل باشند بدون اینکه خود و فرزندانشان از حقوقی بهره مند باشند.

 

در غرب حتما باید همسر اول را طلاق داد بعد زن دیگر گرفت،سوال: اگر زنی بیمار بود و

همسرش نیازمند مسائل زناشویی، آیا درست است که این زن فلاکت زده که به مرد و زندگی

و فرزندانش علاقه مند است طلاق داده شود و مرد زن دیگری اختیار کند؟

 

در جوامع مسیحی که افتضاح تر است، کلیساها معتقدند،عقد در آسمانهاست لذا طلاق وجود

ندارد فقط پاپ میتواند به ندرت این امر را ملغی کند-که نتیجه ممنوعیت مطلق طلاق در جوامع

مسیحی رواج خیانت همسران به یکدیگر شده زیرا زوجینی که از یکدیگر متنفر هستند،امکان

جدایی ندارند و به کدات مشاهده میشود که یک زوج سالها از هم جدا زندگی میکنند بدون

طلاق گرفتن. و در عین حال با فرد دیگری زندگی جدیدی را شروع کرده و حتی فرزندی می

آورد-علت خیلی از قتلهای زناشویی هم همین است. که با قتل میخواهند از شر همسر خود

رها شوند-گفتنی است وجود دختران باکرهدر هنگام عقد ازدواج در کلیسا بسیار کمیاب است.



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 93/4/24:: 7:35 عصر
   1   2   3      >