سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

دخترم با تو سخن میگویم...

 

دخترم با تو سخن میگویم...

 

دخترم، با تو سخن میگویم

زندگی در نظرم گلزاریست

و تو با قامت چون نیلوفر

شاخه پر گل این گلزاری

من در اندام تو یک خرمن گل می بینم

گل گیسو ،گل لب ها،گل لبخند شباب

من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم

گل عفت،گل صد رنگ امید

گل فردای بزرگ

گل فردای سپید

میخرامی و تو را می نگرم

چشم تو آیینه روشن دنیای من است

تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی

راست چون شاخه سر سبز برومند شدی

همچو پر غنچه درختی همه لبخند شدی

دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش

همه گلچین گل امروزند

همه هستی سوزند

کس به فردای گل باغ نمی اندیشد

آنکه گرد همه گل ها به هوس می چرخد

بلبل عاشق نیست

بلکه گلچین سیه کرداری است

که سراسیمه دود در پی گلهای لطیف

تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک

دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک

تو گل شادابی

به ره باد مرو

غافل از باد مشو

ای گل صد پر من

با تو در پرده سخن می گویم

گل چو پژمرده شود،جای ندارد در باغ

گل پژمرده نخندد بر شاخ

کس نگیرد زگل مرده سراغ...

دخترم،...با تو سخن میگویم

عشق دیدار تو بر گردن من زنجیریست

و تو چون قطعه الماس درشتی کمیاب

گردن آویز بر این زنجیری

تا نگهبان تو باشم زحرامی در شب

بر خود از رنج نپیچم همه روز

دیده از خواب بپوشم همه شام

دخترم،گوهر من،

گوهرم،دختر من،

تو که تک گوهر دنیای منی،

دل به لبخند حرامی مسپار

دزد را دوست مخوان

چشم امید بر ابلیس مدار

دیو خویان پلیدی که سلیمان رویند،

همه گوهر شکنند

دیو،کی ارزش گوهر داند

نه خردمند بود،

آنکه اهریمن را،

از سر جهل،سلیمان خواند

دخترم،ای همه ی هستی من

تو چراغی،تو چراغ همه شبهای منی

به ره باد مرو

تو گلی،دسته گلی،صد رنگی

پیش گلچین منشین

تو یکی گوهر تابنده بی مانندی

خویش را خوار مبین

آری ای دخترکم

ای سرا پا الماس

از حرامی بهراس

قیمت خود مشکن

قدر خود را بشناس

قدر خود را بشناس

استاد مهدی سهیلیگل تقدیم شما



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 92/2/9:: 3:54 عصر
بویِ سرخِ سیب

جمعه ها این دل هوایی می شود

شک ندارم کربلایی می شود


می رسد از دور بوی سرخِ سیب

می رسد صوت خوش امن یجیب


دل زند پر تا حریم شاه عشق

آسمان در آسمان تا ماه عشق


عشق یعنی حا و سین و یا و نون

قتلگه گردد شبیه جوی خون


عشق یعنی سر جدا از پیکرش

تیر بر قلب علیِ اکبرش


عشق یعنی مشکِ پاره روی خاک

ناله ی ساقی... أخا ادرک أخاک


عشق یعنی مویه های مادری

قامتِ تا خورده ی نیلوفری


عشق یعنی ماجرای تشت و سر

صـــورت زینب همانند سپر


عشق یعنی دلهره ، دلواپسی

کربلا تا شام ترس  و بی کسی


عشق یعنی پای تاول دیده ای

یا گمـــــانم حنجرِ بوسیده ای


عشق یعنی کل ارض کربلا

قبله ی دل دائما سمتِ خدا


عشق یعنی انتظار منتقم

جمعه جمعه بی قرار منتقم


عشق یعنی چشم دل در انتظار

تا که شاید از ره آید شهسوار



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/10/16:: 1:57 صبح
امام عصر(عج) حقیقت آب حیات
 

وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انسان کامل عصر ماست و وجود انسان کامل از آن جهت که مظهر اسم اعظم الهی است، واجد تمام کمالات است و بر همین اساس، امام معصوم مایه تأمین حیات معنوی و سرچشمه آب زندگانی است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛(1)خداوند زمین را پس از مردنش زنده می‌کند و زندگی مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیءٍ حَی)‌(2) و امام معصوم علیه السلام همان چشمه زلالی است که سرزمین دل‌ها با آن زنده می‌شود.

آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و در قالب انسان کامل و معصوم در عرصه تکوین ظهور می‌کند. کتاب خدا دین الهی را چشمه حیات عرصه تشریع می‌شناساند و در بیان حیات‌بخشی آن می‌فرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یحْییکُمْ)؛(3) یعنی راه‌آورد دین، نه تنها افیون و مخدر نیست بلکه نیروی محرک و عامل حیات و پویایی است.

رسول اعظم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز در سخنی نورانی ـ همان طور که گذشت ـ شناخت انسان کامل و امام معصوم هر عصر را عامل حیات معقول فرد و جامعه معرفی فرمود: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛(4) آن که بمیرد و امام معصوم در عصر خویش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهلیت مرده است و چون مرگ عصاره زندگی است، آن که جاهلانه مرده، زیستنی جاهلانه داشته است و فاقد حیات معنوی و والای انسانی بوده است.

مسأله زنده کردن زمین به آب حیات پس از مرگش، در روایات عترت طاهره علیه السلام مورد تأیید و تأکید است و بر پایه آن روایات خداوند زمین مرده را نیز با انسان کامل زنده می‌کند، همان‌طوری که زمین مرده را با آب: عن أبی جعفر علیه السلام قال: یحییها الله (عزوجل) بالقائم علیه السلام بعد موتها؛ بموتها یعنی کفر أهلها و الکافر میت.(5)

گاهی جامعه، زمانی دل‌ها و هنگامی زمینة فرهنگی ملّتی می‌میرد. آن‌جا که محیط جهل و جهالت باشد، فضای سیطره مرگ است که گاه با گفتن و نوشتن و هدایت‌های ظاهری دفع می‌شود؛ اما زمانی چنان عمیق و فراگیر است که باید دم مسیحایی و نفس قدسی مسیحادم آن عصر امت را زنده کند و آن که امروز  نفسش دم روح‌القدسی است و وجودش چشمه زلال زندگانی، جز وجود مقدس ولی الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی علیه السلام نیست.

 

 

 

معرفت امام عصر علیه السلام مایه حیات قلوب انسان‌ها و بازیابی بشر به عرصه حیات معقول انسانی است و ثمره‌اش معنوی و انسانی است، که همانا هجرت از خدر طبیعت به فرا طبیعت و انتقال از سجن دنیا به خلد آخرت است.

این احیای تام جامعه منحصراً در دست انسان کامل است و سر حیات‌بخشی امام معصوم هر زمان، آن است که دیگران گاهی واجد علم و فاقد فضائل عدل‌اند و گاه عکس چنین قضیه‌ای صادق است و زمانی می‌شود که فی الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هیچ کدام به نصاب مطلوب کمال نرسیده‌اند. ایشان انسان‌های شایسته و وارسته‌ای هستند که خودشان را نجات می‌دهند و شاید درمانگر برخی بیماران باشند؛ اما انسان کامل چون عملش و عدلش کامل و در مقام مظهریت اسم اعظم خداوند است همه برکات را به همراه دارد، پس به تنهایی کار آب زندگانی می‌کنند.

ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان علیه السلام آب زندگی است، از این‌رو با ظهورش دل‌ها و زمین‌های مرده را احیاء می‌کند.

امام عصر علیه السلام به نمایندگی و مظهریت حق سبحانه سبب تام احیاء دل‌ها و زمین‌های مرده است و وظیفه بشر عرضه کردن زمین و زمینه دل خویش به حضور مبارک آن حضرت است، به گونه‌ای که در پرتو فیض معرفت و هدایتش از سرچشمه زلال چشمه حیات بهره‌مند و احیا شود.

 

زندگی آسوده، ثمره اطاعت از انسان کامل

راحت زیستن، آرزوی تمامی انسان‌هاست؛ اما انسان به یقین نمی‌داند که راحت حقیقی خود را در کجا بجوید. انسان کامل که متن ظاهر و اسرار باطن عالم را می‌شناسد، بهترین راهنماست که جامعه با اطاعت او به کمال سعادت می‌رسد. آنان می‌آموزانند که برای آسوده زیستن نخست باید ساده زیست بود و از تجمل دست شست؛ سپس باید چنان افق اندیشه را بالا برد که دانست هرگز جمالی بیرون از جان انسان یافت نمی‌شود.

خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام می‌فرماید که شما در برابر ایمان و عمل صالح از حیات طیب برخوردارید: نعمت آزادی، پیروزی طیب است و آشنا بودن به شیوه صحیح زندگانی و قانعانه و ساده ‌زیستن از مصادیق حیات طیب است، همان‌گونه که در روایات معصومان علیهم السلام حیات طیب به قناعت تفسیر گردیده است: قال علی علیه السلام: کفی بالقناعة ملکاً و بحُسن الخُلق نعیماً و سئل علیه السلام عن قوله تعالی: (فَلَنُحیینَّهُ حَیوةً طَیبَة)(6) فقال: هی القناعة.(7)

خلاصه آن‌که جامعه جاهل چیزی را از دست می‌دهد که مایه آرامش اوست و چیزی را جمع کرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پایه خرسند است که سبب ناآرامی او است. آن ترک ناروا و این جذب اضطراب‌آور است و چنین جامعه‌ای بین دو جدار فشار دهنده و دو بند مهار‌کننده گرفتار می‌شود. آن‌که این بندها را بشناساند و راه برونرفت از آن‌ها را بیاموزاند و شیوه علمی آن را اراده کند انسان کامل است: (وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ.)(8) حضرت ختمی امام تعجل الله تعالی فرجه الشریف همانند حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و آله و سلم عهده‌دار چنین هدایت است.

 

پی نوشتها:

1) سوره حدید، آیه17.

2) سوره انبیاء، آیه30.

3) سوره انفال، آیه24.

4) کمال الدین، ج2، ص81؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص250 ـ 251؛ بحارالانوار، ج32، ص331.

5) کمال الدین، ج2، ص385.

6) سوره نحل، آیه97.

7) نهج‌البلاغه، حکمت229.

8) سوره اعراف، آیه157.


 


کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/10/11:: 6:40 عصر
امضا برای ثبت بقیع در یونسکو

 

 

13901103001 (3).jpg

 

برای ثبت بقیع در یونسکو به ثبت و تایید 50,000 نفر نیاز است. شما هم می توانید برای شرکت در این طرح و کمک به ثبت این مکان عظیم جهان تشیع همین الان به آدرس اینترنتی dar-alhuda.net  بروید و ثبت نام کنید.

نحوه شرکت در این طرح بدین ترتیب است که در ابتدای ورود به سایت در سمت راست فرمی را مشاهده می کنید که باید به ترتیب زیر آن را پر کنید: نام، نام خانوادگی، ایمیل، نام شهر، آدرس (دلخواه)، انتخاب کشور، نظر شما (دلخواه).

لازم به ذکر است تا به این لحظه نزدیک به 10 هزار نفر در این طرح شرکت کرده اند و تقریبا 40 هزار نفر دیگر نیاز است تا بتوانیم با یکدیگر بقیع را در یونسکو ثبت کنیم.



کلمات کلیدی : ثبت بقیع در یونسکو

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/7/25:: 8:24 عصر
فمینیسم

آسیب های فمینیسم بر نهاد خانواده

 

رسول اکرم (ص) :

((الرجل راع علی اهل بیته وهو مسوول عنهم والمرأة راعیه علی بیت بعلها و ولده و هی مسووله عنهم...

مرد،سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سئوال می شود و زن،سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وی سئوال می شود))(صحیح بخاری،ج3،ص125)

 

فمینیسم

فمینیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی،اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است.

فمینسم مباحثه ای است که از جنبش ها و نظریه ها و فلسفه های گوناگون تشکیل شده است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق

زنان و مسائل زنان مبارزه می کند.به هر حال نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که فمینیسم به معنای برابری(حقوق)زن و مرد – و نه برابری زن و مرد – می باشد که

همانطور که مشخص است هر کدام تفاوت ها و برتری هایی نسبت به یکدیگر دارند.

 

اساسا ظهور فمینیسم ،عکس العملی در برابر ستم ها و نابرابری هایی بود که بر زن تحمیل می شد ، اما در عین حال، تغییر و تحول در گرایش های فمینیسمی گواه روشنی بر

ناکارآمدی این نظریه در تامین حقوق از دست رفته زنان است. عوارض سوئی همچون خصومت و تقابل زن و مرد ،از دست رفتن ارزش های اخلاقی و تنزل شخصیت انسانی زن از

جمله آنهاست.

چنانچه جوامع اسلامی نیز بخواهند با تقلید کورکورانه، (فمینیسم) را وارد فرهنگ و مسائل اجتماعی خویش سازند، توالی فاسد، مشکلات مضاعفی را به دنبال خواهد داشت، زیرا

فمینیسم ، ثمره طبیعی تغییرات اجتماعی جوامع غربی است، وزن مسلمان با بهره مندی از فرهنگ غنی اسلام نیازی به این تحول نداشته و پیروی از آن ، جز گسیختگی فرهنگی و

از خود بیگانگی ثمری نخواهد داشت.

 

به گفته شهید مطهری: نهضت اسلامی زن با نهضتی که در مغرب زمین روی داد، از دو نظر تفاوت بنیادی دارد  )  (اول در ناحیه روان شناسی زن و مرد است،که اسلام اعجاز کرده

است. دوم این که اسلام،در عین آنکه زنان را به حقوق انسان شناسی آشنا کرد و به آن ها شخصیت و هویت و استقلال داد، هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت

به جنس مرد وادار نکرد)) در مجموع ، بر اساس گرایش های فمینیسمی مختلف، مهمترین آسیب های این جریان ها را می توان چنین بر شمرد.

 

آسیب های فمینیسم بر خانواده

تزلزل نهاد خانواده

از آن جا که روح حاکم بر جنبش فمینیسم، رفع محدودیت های مبتنی بر جنسیت است ، سبب گسسته شدن نظام خانواده شده، روابط سرد و بی روحی را جایگزین مودت و رحمت و

صفا و صمیمیت می نماید.به گونه ای که حتی در برخی جوامع ، سلامت نسل بشر تهدید شده، و نقش های مقدسی همچون باروری، زایش و پرورش فرزند به دیده تحقیر نگریسته می

شود، و تئوری هایی همچون معاشقه آزاد ، مادر میانجی، ازدواج سهامی و...مطرح می گردد.

طرح این تئوری ها، آسان ترین راه برای رهایی از اسارت ازدواج تلقی شده است. از نظر آنان، تنها ثمره هم زیستی زن و مرد که بر مبنای آن، مسئولیتی متوجه طرفین نمی شود،

برآورده شدن نیازهای جنسی است. الگوی ازدواج زن و مرد قابل تحقیر است، ولی الگو های زندگی مشترک زن با زن و مرد با مرد قابل تحسین ، زیرا به اعتقاد فمینیست ها ،

شالوده خانواده بر پایه ظلم مرد پایه ریزی شده است. بدین ترتیب ، زندگی مشترک زن و مرد نمی تواند الگوی برتر باشد.

هر چند این شعارها ، موجب تحریک و تهیج زنان شده، آنان را به عرصه اجتماع سوق داد، اما دیری نپایید که زن، نقش مادری و همسری خویش را از دست داد ، و فعالیت های

خانگی او بی ارزش تلقی شد.

بر همین اساس، فمینیست های لیبرال نسبت به فعالیت های خصوصی و بی اجر و مزد زنان در خانواده سنتی بد بین بوده و معتقدند که مردان از بیشترین پاداش های زندگی که همان

پول و قدرت و نقش اجتماعی است ، بهره مندند و زنان را از وارد شدن به عرصه های مختلف اجتماعی باز داشته اند. در صورتی که ازدیاد نسل و پرورش انسان هایی وارسته و

کمال یافته ، از مهم ترین کارکردهای خانواده در اسلام است.

اسلام برای تحقق این امر مهم، روابط آزاد زن و مرد را منع کرده و همگان را به عفت و پاکدامنی دعوت نموده است .از این رو با تاکید بر امر ازذواج ، اذتباطات جنسی بی قید و

شرط را نهی کرده است.

آنچه امروز به عنوان فمینیسم مطرح است ، تهی کردن هر یک از زن ومرد از خصوصیات فطریشان می باشد. روشن است که در این نگرش ، بازنده حقیقی زن است. چون مطابق

نظام آفرینش حرکت نمی کند، بلکه برای اثبات تساوی خود با مرد،در عرصه اجتماع مشاغل مختلف را پذیرفته و عرصه خانواده را ترک گفته و و به سازمان های اجتماعی و تربیتی

محول کرده است.این روش به فقر عاطفی در محیط خانواده و جامعه منتهی می شود، و این به معنای به بازی گرفتن عشق و محبت خانوادگی زن می باشد.

 

تقابل زن و مرد

فمینیسم ، زن و مرد را نه در کنار یکدیگر ، و نه اعضای یک پیکر ، که در مقابل یکدیگر می داند. حال اینکه در اسلام ، هر یک از زن و مرد می توانند انسان کامل باشند و زندگی

مشترک با همه فراز و نشیب هایی که دارد، به هر دو مربوط می شود. از این رو ، استثمار ((دیگری)) ، نوعی ظلم به خویشتن محسوب می شود، زیرا زن و شوهر مکمل یکدیگرند

نه رقیب و دشمن.

 

نفی ارزش های اخلاقی

فمینیست ها با قطع پیوند میان انسان و خدا، بر حاکمیت انسان تاکید می کنند. این گونه حاکمیت، بی قید و بندی غرایز و تمایلات را می طلبد، و بر این اساس ، به ارزش های الهی یا

قراردادهای انسانی واقعی نمی نهند. وجود انضباط و قید و بند را عامل محدودیت تلقی می کنند و بدین ترتیب مسئله ای به نام ((اخلاق)) ، ارزش و موضوعیت خود را از دست می

دهد . برخی از گروهای فمینیست، ((دین)) را ساخته و پرداخته مردان برای کنترل زنان می دانند. این جنبش، با طرح موضوعاتی از قبیل سقط جنین، هم جنس بازی زنان، مادر

میانجی و... جایی برای تعهدات اخلاقی باقی نگذارده است و بسیاری از فمینیست های افراطی را زنان هموسکسوئل ها(هم جنس باز) تشکیل می دهند.

 

تشابه حقوق زن و مرد

یکی از مهم ترین ایده های فمینیسم، نادیده تنگاشتن تفاوت های موجود میان زن و مرد است. آنان با شعار تشابه، لطمه جبران ناپذیری به جامعه انسانی، مخصوصا به قشر زن، وارد

ساختند.

پی نوشت:مرتضی مطهری،نظام حقوق زن در اسلام،نک:نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر

 

مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران

کثیری و غلامی



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نویسنده : گل نرگس
تاریخ : 91/10/3:: 6:28 عصر
<      1   2   3