رفتم پمپ بنزین به یارو میگم: 4 تا بزن.
میگه: 4 لیتر؟
میگم: پس نه؟!40 تا قاشق چایخوری.
به دوستم میگم: فهمیدی مجید جداشده؟
میگه: از زنش؟
میگم: پس نه؟! چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد.
رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم: بال دارین؟
میگه: بال مرغ؟
میگم: پس نه؟! بال هواپیما،چند تا کوچه پایین تر سقوط کردیم می خوام درستش کنم!!
یکی داره غرق میشه میگم: دستتو بده.
به من میگه: می خوای نجاتم بدی؟!
میگم: پس نه؟! میخوام ببینم ناخنهات بلند نباشه.
میگن کریستف کلمب وقتی رسید به آمریکا سرش رو از پنچره کشتی کرد بیرون و از یه سرخ پوسته پرسید:
داداش این جا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت:پس نه؟! ژاپونه ما هم چون لباس تنمون نیست از خجالت سرخ شدیم.
کلمات کلیدی :
:: برچسبها: