پدر - گل نرگس
[ و مردى را دید که براى زیان دشمن خویش مىکوشید و به خود زیان مىرسانید بدو فرمود : ] تو کسى را مانى که به خود نیزهاى فرو برد تا آن را که پس وى سوار است بکشد . [نهج البلاغه]
پدر تنها کلید مهر و جوشش
بود گنج سخاوت،عشق و کوشش
پدر کوه بلند پرخروش است
پدر دنیای حرف است و خموش است
صداقت،مهربانی و شجاعت
همه در عشق باب،بی نهایت
پدر گنجینه ی عشق و رهایی است
برای ما نگین با وفایی است
تمام حرف دل یا مطلب این است
صبوری از برایش بهترین است